آسیبهای اجتماعی در عصر کنونی یکی از بغرنجترین مسائل هر مملکتی است که افکار و اذهان جوامع مختلف را درگیر خود کرده است و در بسیاری از جوامع باعث عدم پیشرفت و انسجام آن جوامع میگردد و دولتها و ارگانهای مردم محور هر یک با توجه به امکانات و آگاهی خود با چنین آسیبهایی برخورد میکنند که بسته به کارایی و دانش محور بودن آنها نتایج مثبت و گاها منفی در جامعه به جای میگذارد.
برای مقابله با آسیبهای اجتماعی باید از سر منشا و علل آن مطلع بوده و با استفاده از افراد مجرب و کارآزموده و جامعه شناسان و روانشناسان متعهد و دلسوز راههای مطمئن به حصول نتیجه مطلوب را امتحان نمود.
از جمله آسیبهای اجتماعی که اکنون جامعه ما با آن دست به گریبان است احساس یآس و ناامیدی در جوانان و عامه مردم است که این یکی از خانمان سوزترین آسیبهای اجتماعی در کل جهان است که بشر را به عدم مسئولیت پذیری و انجام وظایف خود در قبال جامعه و کشور بی میل میکند و دیگر کسی احساس تعلق به جامعه و مملکت خود نمیکند چنین انسانی همچون بمب ساعتی بوده و هر آن امکان آسیب زدن خود و دیگران را دارد فقر، اعتیاد، بیکاری، بی سوادی و جهل در ردههای بعدی قرار دارند که به نوبه خود هر کدام بر ایجاد آسیبهای اجتماعی دامن میزنند و به نظر بنده دولت و مسئولین باید با آگاهی از دردهای اجتماعی به سراغ حل هر تک تک آنها روند و از حادتر شدن این مساله جلوگیری کنند نقش دولت میتواند از طریق نظام آموزشی و همچنین ایجاد جامعهای به دور از فساد و ایجاد نشاط در جامعه از بروز چنین آسیبهای جلوگیری کنند.
یادداشت: فرشته رضازاده