در سال ۱۴۰۰، اردبیل با بیشترین نرخ نزاع نسبت به جمعیت، «عصبانیترین استان ایران» شد. چهار سال بعد، آمار شورای حل اختلاف نشان میدهد که هر ساله بیش از ۱۰۰ هزار پرونده خانوادگی به نهادهای قضایی استان ارجاع میشود و نیمی از آنها با صلح به پایان میرسد — رقمی که عمق بحران روابط اجتماعی در اردبیل را نشان میدهد.
به گزارش آذردید؛
به گزارش ؛ اکبر رضازاده
بر اساس آمار سازمان پزشکی قانونی، در سال ۱۴۰۰، استان اردبیل با بیشترین نرخ نزاع نسبت به جمعیت، عنوان «عصبانیترین استان ایران» را به خود اختصاص داد.
پس از آن، آذربایجان شرقی، زنجان، همدان و خراسان شمالی در رتبههای دوم تا پنجم قرار گرفتند. سپس البرز، قزوین، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری و گیلان در جایگاههای بعدی ده استان نخست قرار داشتند.
این رتبهبندی بر اساس نسبت تعداد مراجعهکنندگان به پزشکی قانونی به جمعیت هر استان محاسبه شده است — نه بر اساس حجم مطلق. این رویکرد، تصویری واقعبینانه از فشار اجتماعی بر هر خانوار ارائه میدهد.
در همین سال، تهران حتی در بین ده استان اول عصبانیترین استانها قرار نداشت. اما چهار سال بعد، در سال ۱۴۰۳، تهران با ۵۶ هزار درگیری و نزاع، بیشترین آمار مطلق را در کشور ثبت کرد و عنوان «خشنترین شهر ایران» را به خود اختصاص داد. پس از تهران، خراسان رضوی و آذربایجان شرقی در رتبههای دوم و سوم قرار گرفتند.
این تغییر، نشاندهندهٔ تفاوت بنیادین بین دو شاخص است:
– نرخ خشونت نسبت به جمعیت (شاخص عدالتمحور): نشان میدهد چهقدر هر فرد در یک جامعه در معرض خشونت است.
– حجم مطلق خشونت (شاخص پیکربندی شهری): تحت تأثیر جمعیت و تراکم شهری است.
بنابراین، اگرچه تهران امروز بیشترین مورد را ثبت کرده، اردبیل همچنان بهدلیل فشار روانی-اجتماعی شدید بر هر فرد، در سال ۱۴۰۰ جایگاه دردناکی را در تاریخ آماری خشونت کشور به خود اختصاص داده است.
یوسف خدادادی، رییس کمیته حمایت قضایی دادگستری استان اردبیل، در خرداد ۱۴۰۳ در شهرستان نیر تأکید کرد:
«بیکاری منشأ خشونت و زمینهساز بسیاری از ناهنجاریهاست و شایسته است در این بخش به ابعاد گستردهٔ تولید، سرمایهگذاری و اشتغال توجهی جدی شود.»
او همچنین گفت:
«ما از ظرفیت مجموعه قضائی در حمایت از تولید استفاده کردهایم و همچنان از سرمایهگذاری حمایت میکنیم و در احیای واحدهای تعطیلشده و راکد تلاش میکنیم.»
آمار پزشکی قانونی در سال ۱۴۰۲ نشان میدهد که ۵۹۹ هزار نفر بهدلیل نزاع به این سازمان مراجعه کردهاند که از این تعداد، ۲۰۰ هزار نفر زن بودهاند. در شش ماه نخست سال ۱۴۰۳ نیز، این عدد به ۳۲۳ هزار نفر رسیده که ۱۱۰ هزار نفر آنها زن بودهاند — یعنی نسبت زنان بهعنوان قربانیان خشونت، سالبهسال در حال افزایش است.
در همین راستا، آمار جدید شورای حل اختلاف استان اردبیل در آبان ۱۴۰۴ نشان میدهد که در سال ۱۴۰۳، بیش از ۱۰۵ هزار پرونده به این نهاد وارد شده است. از این میان، ۴۵ هزار و ۷۱۶ پرونده با میانجیگری اعضای شورا منجر به صلح شده است — یعنی نرخ صلح ۵۰ درصد بوده است.
در نیمهٔ نخست سال ۱۴۰۴ نیز، ۳۵ هزار و ۵۶۳ پرونده وارد شورا شده که ۱۹ هزار و ۳۰۱ مورد آن با صلح مختومه گردیده است — رقمی که نرخ صلح را به ۵۳ درصد رسانده است.
علاوه بر این، ۱۱ داور تخصصی در حوزهٔ خانواده در سطح استان فعالیت دارند و پروندههای پیچیده — از جمله آنهایی که ریشه در سوءاستفادهٔ عاطفی، کنترل مالی یا اختلالات شخصیت دارند — به آنها ارجاع میشوند.
در دادگاه خانوادهٔ شهر اردبیل، بیشترین شکایتها مربوط به خشونت روانی، تحقیر، کنترل مالی و تهدید عاطفی است — نوعی خشونت که نه در پزشکی قانونی ثبت میشود و نه در قانون بهصورت صریح جرمانگاری شده است.
در یکی از جلسات، زنی ۳۹ ساله گفت:
«شش سال است که هر شب به من میگوید: ‘اگر خانوادهات بداند چه وضعیتی داری، دیگر نمیآیند.’ پولم را میگیرد، موبایلم را بررسی میکند… وقتی به پلیس گفتم، گفتند: ‘این کار درون خانه است.’»
مردی ۳۱ ساله نیز در دادگاه اظهار داشت:
> «همسرم هر بار که با خانواده صحبت میکنم، میگوید دارم از او فاصله میگیرم… تهدید میکند که پیامهایم را در گروه خانوادگی میفرستد.»
این رفتارها، از دیدگاه روانشناسان، نشانههای کلاسیک اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) و مرزی (BPD) هستند: کنترل، فقدان همدلی، تحقیر برای حفظ هویت، و ترس شدید از رهاشدگی.
اما فرهنگ محلی، این رفتارها را اغلب بهعنوان «نگرانی» یا «عشق شدید» تفسیر میکند، در حالی که سلامت روان قربانی را بهتدریج تخریب میکند.
تحلیلهای اجتماعی نشان میدهد که مشکلات اقتصادی تأثیر مستقیمی بر خلق و خوی مردم گذاشته است. همچنین از دیگر عوامل میتوان به سطح تحصیلات، سوء مصرف الکل و مواد مخدر، و مشکلات فرهنگی اشاره کرد که یکی از مهمترین دلایل درگیریها و نزاعهای خیابانی به شمار میآیند.
در بازارهای اردبیل، فشار روانی شدیدی بر خانوادهها مشاهده میشود —
از گرانی اقلام اساسی تا بیکاری و مهاجرت جوانان. این فشارها، بهویژه در خانوادههایی که با اختلالات شخصیت مواجه هستند، خشم را به ابزاری برای کنترل تبدیل میکند.
این گزارش، روایتی است از واقعیتی تلخ در اردبیل: ماهها و سالهایی که برای بسیاری از خانوادهها، بهجای بوی آرامش، بوی تنش، ترس و خشونت پنهان میدهد — خشونتی که هنوز هم، در سکوت فرهنگی، نامش را «عشق» گذاشتهاند.