همیشه مقصر مسئولان و مدیران نیستند؛ گاهی خود ما باعث تشدید برخی مشکلات میشویم. ایجاد ترافیک بخاطر درست پارک نکردن خودرو برای خریدن یک کیلو پرتقال از وانت میوهفروش سرکوچه، از بین بردن تجهیزات و وسایل عمومی پارکها و معابر، بینظمیهای مکرر در اماکن عمومی و و و که همه به نوعی دست درازی در بیتالمال و حرامخواری است؛ هر چند افرادی همچنان این کارها را زیرکی و زرنگی برای خود میپندارند.
اما موضوع اصلی این است که چند روزی است که افرادی صبح علیالطلوع نظرم را به خود جلب میکنند؛ چند خودروی شخصی پر از بستههای نان و رفت و آمدهای مشکوک؛ همه این افراد هم بلااستثنا ماسک دارند و اتفاقا با همان ماسک خودشان را تفکیک کردهاند، به نظر میآید بیشتر اهل یک خانه هستند چون با چند بسته نان در دستشان به سمت همان خودروهایی که پر از نان است میروند. نانها را که داخل خودروها روی هم انباشتند، بیهیچ تعللی مسیر نانوایی دیگری را طی میکنند، گویا قرار است به یک شهر نان توزیع کنند.
روبهروی مغازهای که کرکرهاش را پایین کشیده بود ایستاده بودم، دست نوشتهای که روی آن کرکره بود نظرم را دزدید دیگر چشمانم به دنبال آن افراد نبود، از متن روی کرکره معلوم بود آن مغازه هم بیربط به این ترددها نبود.
صاحب مغازه نوشته بود؛ «لطفا نان جلوی مغازه نگذارید». چند دقیقهای نگذشته بود که خانمی جوان جلوی همان مغازه چند بسته نان سهمیهای گذاشت و رد شد؛ بیاعتنا به آن نوشتهای که روی آن کرکره بود.
داشتم به این فکر میکردم که این زمان بیدار شدن و این رفت و آمدها با استتار چهره میتواند چقدر برایشان آب بخورد. با یک حساب سرانگشتی متوجه شدم کمتر از قانون کار برای یک کارگر نیست که در عرض یک تا دو ساعت روزانه میتوانند کاسبی کنند.
حالا کسب این درآمدهای غیراخلاقی به کنار چیزی که بیشتر ذهنم را مشغول میکرد این بود که همان نانواییها با چه حساب کتابی برای این افراد بسته بسته نان میفروشند اما برای مردم عادی که ساعتها وقت میگذارند تا یک بسته نان بخرند به راحتی بگویند که نان تمام شده فردا سر وقت بیا.
از نانوای محله موضوع را جویا شدم؛ در جواب این را به من گفتند که اگر کارتهای متعدد به آنها دهند، ما نان را میفروشیم و برای ما فرقی ندارد. به این نتیجه رسیدم که بیشترین دلیل ایجاد صف طولانی و بازی با وقت مردم هم از بطن همان مردم و نانوایانی است که با آنها همکاری میکنند، آن وقت فکر میکنیم نظارت کافی نیست و مشکل همیشه از سوی بالانشینهاست.
معلوم نیست در خود شهر اردبیل چه کسانی به مافیای نان تبدیل شدهاند و نانی که سهم مردم است را به قیمت «نرخ روز خوردن» به خودشان تحویل میدهند و بازار داغی باز کردهاند که آن سویش ناپیداست.
کاش وجدانها بیش از این به خواب خرگوشی نروند، انتظار این بود که همین مردم به جای همراهی با مدیران و دستگاههای اجرایی در مقابل آنان قرار نگیرند و با ضربه به خودی نان مردم را از سفرههایشان چپاول نکنند.
ضمن قدردانی از تلاش دادستان محترم در بازرسیهای هفتگی از نانواها خواهشمندیم از این حیث نیز قضیه را بررسی نموده و قضایای پنهان و مسکوت را آشکار سازند.