این روزها مردم به خاطر به دست آوردن ۷ میلیون تومان حقوق ماهانه جانشان را از دست میدهند؛ همین پنجشنبه گذشته بود که یکی از شهروندان اردبیلی، موقع سوار شدن به سرویس ایاب و ذهاب محل کارش که بایستی هر روز از اتوبان رد میشد جان خود را از دست داد.
این فقط یک نمونه از حوادث تلخ و ناگواری است که روزانه در سطح همین شهر به وقوع میپیوندد، اما صدای مردگان را که کسی نمیشنود برای یک بار هم که شده بهتر است که ما صدای آنان باشیم.
علیرغم اینکه تخصصی در حوزه علائم راهنمایی و رانندگی و نیز شناسایی مناطق حادثه خیر توسط یکایک ما وجود ندارد، اما مشخص است که یک جای کار میلنگد چرا که با یک حساب سرانگشتی کل موضوع مشخص میشود.
در مناطقی که ورودی و خروجی روستاها منتهی به اتوبان یا بزرگراه است و بیشک هر روز خیل عظیمی از مردان و زنان و پیرها و کودکان مجبورند از آن مسیر بگذرند، بایستی برنامه اساسی تدوین شود تا شاید بیشتر از این شاهد حوادث دلخراش نباشیم.
طبق مشاهدات عینی در مسیر بزرگراه شهدا از جلوی زرناس گرفته تا نرسیده به پلیس راه نمین که محل تلاقی مسیر چندین روستا به خیابان اصلی میباشد، تقریبا پل عابر پیادهای نیست که نیاز است تا با ایمنی سازی جادهها، اقدامی اساسی برای صیانت از جان شهروندان بیگناه انجام یابد.
و اما کلام آخر اینکه؛ بازی با جان و مال مردم حق الناس مسئولان در این دیار و مرز و بوم است و بیشک مسئولان دین و مسئولیت خطیری بر گردن دارند و باید و شایدهایی که با دلسوزی آنها برای تعیین سرنوشت مردم مقدر خواهد شد.
یادداشت از زهرا رضازاده